کلبه کوچک من

دراین وبلاگ از گذشته از دلتنگی ها و خوشی ها،از علایق ها و چیزهایی که دوست دارم خواهم نوشت

کلبه کوچک من

دراین وبلاگ از گذشته از دلتنگی ها و خوشی ها،از علایق ها و چیزهایی که دوست دارم خواهم نوشت

داداشم.

سلام داداشم

امروز صب بیدار شدم ولی نه با صدای زنگ در با صدای زنگ موبایلم بیدار شدم.ولی با این حال نا امید نشدم فکر کردم شاید دیر راه افتادین یکی دو ساعت گذشت وبابا زنگ زد گفت نمیاید. 

داداش گلم یک دنیا دلتنگتنم . الانم دارم یه آهنگ غمگین گوش میدم وگریه میکنم.ولی داداش اونقد دلم پره که با گریه کردن آروم نمیشم.

خیلی دوست داشتم امروز ببینمت ولی نیومدی. 

نمیدونم شاید هم جوری تصادف کردی که نمیتونستی بیای.اینا که چیزی بهم نمیگن . 

کاش من تصادف میکردم وتو چیزیت نمیشد. 

ولی با این حال بازهم خدارو شکر میکنم چون میتونست اتفاق بدتر ازین بیفته که خدارو.شکر بخیر گذشت.  

به من برگردون اون روزو که با تو زندگیم خوب بود..


به شوق دیدنت هر دم،تو دل بدجوری آشوب بود..


به من برگردون اون روزو شبو از بین ما بردار..

یه کاری کن که برگرده،گذشته های بی تکرار..

که من جا مونده ام انگار،تو اون روزا و لحظه ها..

با این من آشنا نیستم،من انگار مرده ام سالها ..

منو برگردون از گریه،به خنده های بی وقفه..

وجودم یخ زده از غم ،غمت طوفانی از برفه..

به من برگردون احساسی،که آرومم کنه بازم..

وگرنه من بدونه تو ،با دلتنگی نمیسازم ..

میام پیش تو که رفتی،حالا که سردو غمگینم ..

تو هم برگردون آغوشت ،که من محتاج تسکینم..

به من برگردون حسی که،گرفتی از دلم ناگه..

دارم شک میکنم حتی،ما با هم بوده ایم یا نه..!

یه کاری کن منه مرده،دوباره زنده شم در تو..

عزیزم کار سختی نیست،فقط یک لحظه پیداشو..
   

نظرات 2 + ارسال نظر
sadeh جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ق.ظ http://azari66.blogsky.com/

محبوبه خودت یک جور نوشتی انگار ما مردا همه بدیم و شما فرشته اید بانو

من منظورم این نبود.

دیزباد وطن ماست شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:27 ق.ظ http://adelweb.ir

مرسی محبوبه برای پیام زیبایی که گذاشتی.

خیلی ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد