امشب داداشم ساعت 9 راهی تهران شد.
انشالله که خدا همیشه یار ویاورت باشه.قربونت برم خیلی مراقب خودت باش.
در پناه حق ...
.
.
.
الان خواهرم پشت سرم ایستاده وداره نوشته هامو میخونه بهش میگم بخون راحت باش اگه اشکال تایپی داره بهم بگو....میخنده ومیره
پنجشنبه قراره ببینمت...
فقط خدا خدا میکنم اونجور که واسم گفتن باشی...
امروز از صحبت هاشون حس کردم یه اتفاق دیگه واست افتاده...امااااااااا بهم هیچی نمیگن.
خدا کنه اشتباه کرده باشم.
.
.
.
.
.......خیلی حرف دارم...خیلی.
امروز یه حس عجیبی دارم
یه حسی که نمیشه هیچ اسمی روش گذاشت
چقدر ساعتها وروزها دیر میگذره...حالا که قراره بیام وببینمت خیلی دیر میگذره.
میام ویه دل سیر نگات میکنم...یه دل سیر بغلت میکنم...به اندازه همه دلتنگی هام
به اندازه همه ی روزهایی که دلم واست تنگ شده ودلم خواسته بلند بلند گریه کنم ولی نتونستم...
فقط دوسه روز فقط دو سه روز دیگه مونده تا به این دلتنگی هام پایان بدم.
سلام داداشم
امروز صب بیدار شدم ولی نه با صدای زنگ در با صدای زنگ موبایلم بیدار شدم.ولی با این حال نا امید نشدم فکر کردم شاید دیر راه افتادین یکی دو ساعت گذشت وبابا زنگ زد گفت نمیاید.
داداش گلم یک دنیا دلتنگتنم . الانم دارم یه آهنگ غمگین گوش میدم وگریه میکنم.ولی داداش اونقد دلم پره که با گریه کردن آروم نمیشم.
خیلی دوست داشتم امروز ببینمت ولی نیومدی.
نمیدونم شاید هم جوری تصادف کردی که نمیتونستی بیای.اینا که چیزی بهم نمیگن .
کاش من تصادف میکردم وتو چیزیت نمیشد.
ولی با این حال بازهم خدارو شکر میکنم چون میتونست اتفاق بدتر ازین بیفته که خدارو.شکر بخیر گذشت.
به من برگردون اون روزو که با تو زندگیم خوب بود..
به شوق دیدنت هر دم،تو دل بدجوری آشوب بود..
به من برگردون اون روزو شبو از بین ما بردار..
یه کاری کن که برگرده،گذشته های بی تکرار..
که من جا مونده ام انگار،تو اون روزا و لحظه ها..
با این من آشنا نیستم،من انگار مرده ام سالها ..
منو برگردون از گریه،به خنده های بی وقفه..
وجودم یخ زده از غم ،غمت طوفانی از برفه..
به من برگردون احساسی،که آرومم کنه بازم..
وگرنه من بدونه تو ،با دلتنگی نمیسازم ..
میام پیش تو که رفتی،حالا که سردو غمگینم ..
تو هم برگردون آغوشت ،که من محتاج تسکینم..
به من برگردون حسی که،گرفتی از دلم ناگه..
دارم شک میکنم حتی،ما با هم بوده ایم یا نه..!
یه کاری کن منه مرده،دوباره زنده شم در تو..
عزیزم کار سختی نیست،فقط یک لحظه پیداشو..
امشب فهمیدم دلتنگی دیشب بی خودی نبود الهی فدات بشم سه هفته ست تصادف کردی و من امشب فهمیدم به منم میگن خواهر...
اولش بابا گفت که عصری زنگ زدن وباهات حرف زدن وتو فقط یه کوچولو زمین خوردی بعد مامان گفت یه کوچولو تصادف کردی وموبایلت شکسته بعدش علی آقا اومد گفت یه کوچولو دستت بخیه خورده هرسه بارم یه دل سیر گریه کردم
قربونت برم من وقتی باهات حرف زدم دلم آروم شد
خودت میدونی که چقدر دوست دارم خیلی مراقب خودت باش.
من که کاری از دستم برنمیاد سپردمت دست خدا وازش خواستم خودش مراقبت باشه.
دلم خیلی برات تنگ شده خیلی
کاش می اومدی...
مــــث اسمت کـــه بارونه...مث چشمات کـــــه معـــصومه
تو باشــــی حس خوبی هـــست... تو هـــستی قلبم آرومــه
دارم اســمت رو میخونــم... داره تر میشـــه آوازم
تو بارونـــی تو بارونـــی...تو امیدی گـــــــل نازم
هوا ابـــری شـــده بازم...همه دنـــــــیام تورو میخواد
صـــدای چیک چیک پاهــات...تو راه زندگـــــیم افتاد
تو ابری شــــی دلم تنگــــه...بازم بی وقفـــه میبارم
همه میــــدونن این حـــــس و که من بارونـــــــو دوســت دارم
مثــل اسمت که بارونــــه...مث چشـــمات که معصـــومه
تو باشــی حس خوبی هســـت...تو هســتی قلبم آرومــه
دارم اســمت رو میـخونم...داره تر میشـــه آوازم
تو بارونـــی تو بارونـــی...تو امیــــــدی
××× گــــــــــــــــــل نـــــــــازم ×××
چند روزیه همش میام پای کامپیوتر واین صفحه رو باز میکنم و ساعتها بهش زل میزنم و کلی درد دل میکنم بدون اینکه کلمه ای تایپ کنم ولی امروز طاقت نیاوردم اومدم بگم خیلی دلتنگت هستم چند روزیه همش خوابتو میبینم.
خیلی مراقب خودت باش خیلی تو همه ی زندگی منی....محمد
فدات بشم داداشم توکل برخداانشاالله هرچی خیره همون بشه داره بارون میباره میگن اگه زیر بارون دعا کنی دعات قبول میشه تنها کسی که دعا کردم توبودی.
خدایا...
یه فرصت دیگه به منو داداشم بده...
فقط یه فرصت دیگه....
شنیده بودم اگه زیر بارون دعا کنی دعات برآورده میشه
امشب داشت بارون میومد رفتم زیر بارون واسش دعاکردم
ازم خواست واسش دعا کنم.خداجون من تحمل ناراحتی وشرمندگی عزیزم رو ندارم مراقبش باش پنج شنبه آینده پنج شنبه سرنوشت سازی هستش .....................
خدااااااااااااااا.......فقط یه فرصت دیگه.