-
خاطره
سهشنبه 28 آبانماه سال 1392 00:21
اصولا حال وحوصله نوشتن اتفاقایی که تو طول روز برام میافته رو ندارم ولی امروز که دفترمو باز کردم کلی به نوشتم خندیدم: پارسال شب چهارم محرم ساعت19:20 آخی طفلک خواهرم میخواست بره درو باز کنه که با مخ خورد زمین وای کلی خندیدم زمین خیس بود بدو بدو داش میرفت که پاش پیچ میخوره وبا کله میره تو باغچه.با اینکه کلی بهش خندیدم...
-
اگه بشه چی میشه...
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 11:40
چند روزه سرما خوردم وکارم شده خوابیدن یه چند وقتی هست که هیچ کاری انجام ندادم منظورم کار هنری وتزیینات و....هستش یه چندتا استیکر خوشگل دیدم که میخوام خودم درستشون کنم واسه یخچال وکمد دیواری یه طرح سنتی هم برای پاسیو فقط گیروسایلاشم که بتونم برم بیرون وتهیه شون کنم زودی دست به کار میشم. دیروز تو نت یه کوسن 8 ضلعی دیدم...
-
مشق های ادم شدن.قسمت چهارم
یکشنبه 26 آبانماه سال 1392 01:19
بسم الله الواحد القهار This is tower control you are clear for take off good hunting اینجا ، برج مراقبت شما آماده تیک آف هستید ، پرواز خوبی داشته باشید ... پیش مطالعه: مگه شما پیش مطالعه لازمی اصلا؟؟ مگه دیگه لازمه که من توضیح بدم برات که قبلا چی گفتیم؟شما دیگه داری فارغ التحصیل میشی...داری یه کسی میشی واسه...
-
چیکار کنم؟
شنبه 25 آبانماه سال 1392 01:44
نمیدونم فقط من اینجوریم یا هستن کسایی که مثل منن.یه چند وقتیه بهتره بگم یه چند ماهیه که حالم با سکوت بهتره اونقدر سکوت کردم که حرف زدن داره یادم میره وبرام بی معنی میشه وقتی تنهام که تنهام وحرفی برای گفتن ندارم موقع تماشای تلویزیون هم که فقط چشم وگوشم کار میکنه اگه مهمون داشته باشیم یا مهمونی باشیم بعد سلام واحوال...
-
داداشی
جمعه 24 آبانماه سال 1392 22:55
امشب داداشم ساعت 9 راهی تهران شد. انشالله که خدا همیشه یار ویاورت باشه.قربونت برم خیلی مراقب خودت باش. در پناه حق ... . . . الان خواهرم پشت سرم ایستاده وداره نوشته هامو میخونه بهش میگم بخون راحت باش اگه اشکال تایپی داره بهم بگو....میخنده ومیره
-
من همینم ساده ساده
یکشنبه 19 آبانماه سال 1392 01:24
من همینم ساده ساده من همینم ساده ساده بی مرامم اما دلداده با تموم رو سیاهی هام بازم آقام منو راه داده من همینم ساده ساده من همینم ساده ساده من اگرچه که به زنجیرم تو میدونی بی تو میمیرم بی تو وکربلای تو از تموم زندگی سیرم من کجا حرم حسین من کجا کرم حسین من کجا محرم حسین یا حسین یا حسین یا حسین کاش بدم بهت قول مردونه تا...
-
*
یکشنبه 19 آبانماه سال 1392 00:02
-
نمایی از خونمون
شنبه 18 آبانماه سال 1392 00:06
این عکسها ...عکسهای پاسیوی خونمونه که خیلی کار داره تا بشه اون چیزی که میخوام. قراره برچسب هایی که طرح مشبک دارن بگیرم وروی شیشه ها بچسبونم وواسه دوتا پنجره که روبه روی هم هستن پرده بدوزم. صندوقچه رو یه قسمتی از پاسیو بذارم. پشتی ها رو بردارم ومتکا درست کنم.. خیلی کار داره هر وقت تکمیل شد عکسهاشو با کیفیت بهتری...
-
تغییر دکور
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1392 14:49
-
مشق های ادم شدن.قسمت سوم
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1392 00:46
بسم الله هو خیر الاسماء پیش مطالعه: بابا تو چرا میخوای از همه چی لذت ببری رفیق؟؟ این دنیا رو یه جاده تصور کن...یه ماشینم بهت دادن که برونی تو این جاده...حالا اگه پروانه بیاد رو شیشه جلو بشینه حواست پرت میشه؟ د اگه بشه که بوووف...خوردی تو دیوار...حالا تو هی میخوای با لذت بردن از این دنیا حواس خودتو پرت کنی که چی؟ شهید...
-
ماه محرم
دوشنبه 13 آبانماه سال 1392 23:54
نام ما را ننویسید ، بخوانید فقط سر این سفره گدا را بنشانید فقط آمدم در بزنم ، در نزنم می میرم من اگر در زدم این بار نرانید فقط میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست چند لحظه بغل سفره بمانید فقط کم کنید از سر من شر خودم را ، یعنی فقط از دست گناهم برهانید فقط حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام مادرم را به عزایم ننشانید فقط صبح...
-
....
دوشنبه 13 آبانماه سال 1392 23:44
امروزم یه روز پرکار بود اونقد خسته بودم که وقتی رسیدم خونه وسط پذیرایی دراز کشیدم وهمون جا خوابم برد وخیلی سردم بود ولی نانداشتم وبرم پتو بیارم وبه خاطر سرما همش از خواب بیدار میشدم. عین یه جنین خودمو جمع کرده بودم ومامانم تو اشپز خونه بود فکر میکرد دارم تلویزیون میبینم . بعد از چند لحظه کم کم گرما رو حس میکردم .بابا...
-
این چند روز
شنبه 11 آبانماه سال 1392 14:01
چندروزیه که سرم خیلی شلوغه واستراحت ندارم دیگه بابام وداداشم بهم پول نمیدن منم حوصله کار کردن تو خونه رو ندارم دیروز به بابام میگم پول بده ماشینتو تمیز کنم رفتم سرکار واومدم دیدم که برده کارواش تمیز کرده برگشته بهم میگه من هم باید به تو پول بدم هم باید پول اب و...بدم. گوشی جدید خریده چندشبه دارم نحوه استفاده شو بهش...
-
مدل روسری
پنجشنبه 9 آبانماه سال 1392 01:20
چند روزیه که مدل حجابمو تغییر دادم قبلا همش از شال استفاده میکردم و به ندرت روسری سرم میکردم ولی الان عاشق روسری شدم واین مدلی میبندم خیلی هم بهم میاد همش جلو آینه ام دیگه خانوادم کم کم دارن به عقلم شک میکنن
-
مشق های ادم شدن.قسمت دوم
سهشنبه 7 آبانماه سال 1392 00:43
سلام علیکم!! سلام که اسم خودشه علیکم هم که یعنی خودش با شماست.... پیش مطالعه:واسه اینکه نماز خوب بخونیم اول باید؟؟ اگه گفتی؟ نگاهت رو تغییر بدی... ینی چیکار؟ تو باید جا بیافته برات که نماز یک عبادت مودبانه است! نه واسه حال کردنه تو قدم اول ها ، نه واسه اینکه عشق بازی کنی و این صوبتا!! خب رفقا حالا که یه چیزایی رو...
-
وام
دوشنبه 6 آبانماه سال 1392 13:22
خداروشکر وام من هم جور شد بعدازاین باید دخل وخرجمو جوری برنامه ریزی کنم که بتونم قسط هاشو بدم. فردا پس فردا که وامو گرفتم میذارم بانک واز حقوقم قسطاشو میدم وواضافی حقوقمو بعد اینکه شهریه کلاسامو دادم میذارم روی وامم. این جزو رویاهام بود که این مقدار پول توی حساب بانکیم داشته باشم.خداروشکر به واقعیت تبدیل شد اونم از...
-
مشق های ادم شدن.قسمت اول
یکشنبه 5 آبانماه سال 1392 19:18
بسم الله و بالله و علی مله الرسول الله... + پیش مطالعه: چی گفتیم؟ . نماز اولا رعایت کردن ادب ، نه عشق بازی با خدا . حالت بده؟ اعصاب نداری؟ خسته ای؟ نا امیدی؟ آخه مگه بد نماز خوندی؟ . میخوای آدم بشی؟ نماز اول وقت! ادامه: میخوای محبت خدا رو درک کنی؟ میخوای خدا تو رو بغل بگیره؟ احساس عظمت در مقابل خدا پیدا کن..... نگی با...
-
مشق های آدم شدن...مقدمه
شنبه 4 آبانماه سال 1392 00:28
* بسم الله گفتی صفحه رو باز کردی؟ سلام ... این مطلب استخراجی از صحبتهای حاج آقا پناهیان + جرح و تعدیل های اینجانب است. رفقا خیلی ها فک میکنن نماز خوب یعنی از اول تا آخرش رو اشک بریزی.... یا به حالت سکته رو سجاده بیافتی... یا اینکه تسبیح و تحمید فرشته ها رو ببینی.... درحالیکه یک نماز خوب لزوما این ویژگی ها رو نداره...
-
یکی هست مرتضی پاشایی
پنجشنبه 2 آبانماه سال 1392 23:31
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم اون خوابه نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من اینهمه بیتابه یه کاغذ یه خودکار دوباره شده همدم این دل دیونه یه نامه که خیسه پر از اشک و باز کسی اون و نمیخونه یه روز همین جا توی اتاقم یدفعه گفت داره میره چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره گریه میکردم درو که می بست میدونستم که...
-
خصوصی
سهشنبه 23 مهرماه سال 1392 00:52
-
تزیین زله
یکشنبه 21 مهرماه سال 1392 00:51
این زله ها رو واسه مهمونی که برا نامزدی برادرم گرفته بودیم درست کردم. فقط همین یه عکس رو دارم
-
ایده برای تزیین کیف ساده
یکشنبه 21 مهرماه سال 1392 00:20
کیف دستی تور دانته کمی خلاقیت
-
حنا2
یکشنبه 21 مهرماه سال 1392 00:12
۲ نمونه حنا برای مشتری.
-
حنا1
سهشنبه 16 مهرماه سال 1392 13:59
-
حنا
سهشنبه 16 مهرماه سال 1392 00:26
با خواهرم نشستیم داریم با حنا گل درست میکنیم.سفارش مشتریه وبه نظرم خیلی خوب شدن.فردا عکساشونو میذارم.
-
چقدر برای همه چیز دیر شده است ...
دوشنبه 15 مهرماه سال 1392 13:37
آدمها ذرّه ذرّه محو میشوند، آرام.. بی صدا.. و تدریجی همان آدمهایی که هر از گاهی پیغام کوچکی برایت میفرستند، بی هیچ انتظار جوابی، فقط برایِ آنکه بگویند هنوز هستند؛ برای آنکه بگویند هنوز هستی و هنوز برای آنها مهم ترینی.. همان آدمهایی که روزِ تولد تو یادشان نمیرود همانهایی که فراموش میکنند که تو هر...
-
.
دوشنبه 8 مهرماه سال 1392 18:47
شاید یه مدت نباشم فردا شارز اینترنتم تموم میشه واگه طاقت بیارم تا یه ماه نمیخوام شارز کنم که به کارام برسم. البته اگه طاقت بیارم.
-
دنیای مجازی
یکشنبه 7 مهرماه سال 1392 14:21
نفرین به من...نفرین به این دنیای مجاز...که هرچه هست ونیست فقط دروغه ودروغ اینجا همه عاشقن...اینجا همه پاکن...همه جزوآدمای خوب زمینن خیلی راحت به همدیگه میگن دوست دارم...خیلی راحت لیلی وار با همه مجنونا حرف میزنن اینجا مجنون ولیلی بدجوری سرشون شلوغه زود دل میبندن زود ترک میکنن...وراحت تر از اون چیزی که فکرشو بکنی...
-
سفر یک روزه
یکشنبه 7 مهرماه سال 1392 01:09
چهارشنبه ساعت 10شب راه افتادیم وساعت 10صب رسیدیم تهران خونه عموم صبحونه روخوردیم بعداز کمی استراحت با داداش هماهنگ کردیم ورفتیم به دیدنش... خداروشکر که نسبت به دفعه های پیش روحیه خوبی داشت وخیلی سرحال بود خیالم راحت شد. دوساعتی که پیشش بودم فقط نگاهش میکردم موقع برگشت دستمو گرفت وچند متری رو پیاده رفتیم...تو این مدت...
-
داداش
چهارشنبه 3 مهرماه سال 1392 00:03
پنجشنبه قراره ببینمت... فقط خدا خدا میکنم اونجور که واسم گفتن باشی... امروز از صحبت هاشون حس کردم یه اتفاق دیگه واست افتاده...امااااااااا بهم هیچی نمیگن. خدا کنه اشتباه کرده باشم. . . . . .......خیلی حرف دارم...خیلی.