کلبه کوچک من

دراین وبلاگ از گذشته از دلتنگی ها و خوشی ها،از علایق ها و چیزهایی که دوست دارم خواهم نوشت

کلبه کوچک من

دراین وبلاگ از گذشته از دلتنگی ها و خوشی ها،از علایق ها و چیزهایی که دوست دارم خواهم نوشت

دیالوگ های ماندگار

آقای مجری: درخواست مون رومی تونیم با یه کلمه قشنگ بگیم.

مثلا یه لیوان آب بخوایم چی می گیم؟


پسرخاله: خودمون می ریم آب می خوریم، برای بقیه هم میاریم


- نه، مثلا بخوایم بگیم این شیرینی رو به من بده


- خودمون بلند می شیم بر می داریم به بقیه هم تعارف می کنیم


- نه، یه کلمه ای بگو که محبت شما رو به من نشون بده


- می خوای برم نون بگیرم؟ می خوای برم نفت بگیرم؟ آب بیارم؟


- نه نه� قبل از اینکه بگیم این شیرینی رو به من بده، می تونیم یه کلمه قبلش

بگذاریم. بگیم: �عزیزم، ممکنه شیرینی رو به من بدی؟�


- بله بفرما. بفرما. من خودم باید زودتر می فهمیدم شیرینی می خوای،

بهت می گفتم. بفرمایین بفرمایین. 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد