کلبه کوچک من

دراین وبلاگ از گذشته از دلتنگی ها و خوشی ها،از علایق ها و چیزهایی که دوست دارم خواهم نوشت

کلبه کوچک من

دراین وبلاگ از گذشته از دلتنگی ها و خوشی ها،از علایق ها و چیزهایی که دوست دارم خواهم نوشت

برف.......

از سر شب داره برف میباره نیم ساعت طول نکشید که حیاط خونه سفیدپوش شد وماهم سه تایی بابا و مامان ومن تو خونه کنار بخاری نشسته بودیم وهراز چندگاهی یه نگاهی به حیاط مینداختیم ببینیم که چقدر برف باریده. 

داداشم و زنداداشم اومدن وداداشم گفت میدونی فاطمه چی میگه میگه بریم ادم برفی درست کنیم دیدم زنداداشم خیلی دوست داره تو برف و سرما ادم برفی درست کنه زنداداشم 5سال ازم کوچیکتره بهش گفتم من پایم بریم گفت جدی میگی گفتم پس چی که جدی میگم پاشو بریم داداشمم اومد وهرچی لباس گرم داشتیم تنمون کردیم ودستکش نداشتیم سه جفت جوراب رو برداشتم ورفتیم شروع کردیم به درست کردن ادم برفی. 

کل حیاط رو جارو کردیم ویه جا جمع کردیم ویه ادم برفی گنده درست کردیم وکلی برف بازی کردیم وخندیدیم وعکس گرفتیم. 

وقتی کارمون تموم شد دیگه شبیه ادم اهنی شده بودیم اومدیم تو خونه وهمگی هجوم اوردیم کنار بخاری. 

خیلی بهمون خوش گذشت ........خدایا شکرت.

نظرات 5 + ارسال نظر
گیل پیشی پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:39 ق.ظ

نل پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ب.ظ http://s-tar.blogfa.com

بچه کجایی که پر برفه؟

تو یکی از شهرهای اذری زبان زندگی میکنم.بعضی جاها تا یک مت ونیم بر باریده.

somayyeh پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:22 ب.ظ

خوش بحالتون.
مامان منو نذاشت برم برف بازی گفت وقته امتحاناته سرمامیخوری.

الهیییییی...برف بازی تو دلت موند؟؟؟؟؟
عوضش ما دلی از عزا دراوردیم.عکسشو میذارم ببینی.

گیل پیشی جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 05:43 ب.ظ

somayyeh شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:48 ب.ظ

آره اونم بدجور.
مرسی خانومی.

اخه بچه رو چه به ادم برفی درست کردن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد